دفتر زندگی

ساخت وبلاگ
وقتی که زندگی من هیچ چیز نبود هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری دریافتم باید، باید، باید دیوانه وار دوست بدارم کسی را که مثل هیچ کس نیست دفتر زندگی...
ما را در سایت دفتر زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sokothayinshahr بازدید : 49 تاريخ : شنبه 1 مهر 1402 ساعت: 17:35

زندگی آب روانی است، روان می گذرد هر چه تقدیر من و توست، همان می گذرد دفتر زندگی...
ما را در سایت دفتر زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sokothayinshahr بازدید : 47 تاريخ : شنبه 1 مهر 1402 ساعت: 17:35

تو را هیچ گاه آرزو نخواهم کرد !!! تو را لحظه ای خواهم پذیرفت که خودت بیایی نه با آرزوی من .... دفتر زندگی...
ما را در سایت دفتر زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sokothayinshahr بازدید : 50 تاريخ : شنبه 1 مهر 1402 ساعت: 17:35

کاش می شد عشق را آغاز کرد با هزاران گل یاس آن را ناز کرد کاش می شد شیشه غم را شکست دل به دست آورد نه این که دل شکست دفتر زندگی...
ما را در سایت دفتر زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sokothayinshahr بازدید : 48 تاريخ : شنبه 1 مهر 1402 ساعت: 17:35

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست تا اشارات نظر نامه رسان من و توست گوش کن با لب خاموش سخن می گویم پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید حالیا چشم جهانی نگران من و توست گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست دفتر زندگی...
ما را در سایت دفتر زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sokothayinshahr بازدید : 42 تاريخ : شنبه 1 مهر 1402 ساعت: 17:35

برگشتم، با همه آنچه داشتم برگشتم ... خسته از همه بی‌تفاوتی‌ها ... خسته از همه لج بازی های کودکانه ... خسته از با خود بودن؛ خسته از با تو نبودن ... دلتنگی‌هایم شکل تو شده است خواب‌هایم بوی تو را می‌دهد ... دستم شبیه دست‌هایت شده ... راستی دست‌هایمان چه شکلی بود ... بال‌بال می زدم که برگردم، پرپر می‌شدم که ببینی‌ام ... همه زندگی خلاصه شده بود در رسیدن ... و حالا که بر گشته‌ام آیا مرا می‌بینی؟ ...آیا مرا نقاشی می‌کنی؟ ...آیا برایم باز هم می‌خوانی؟ ... دفتر زندگی...
ما را در سایت دفتر زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sokothayinshahr بازدید : 48 تاريخ : شنبه 1 مهر 1402 ساعت: 17:35

باید یک بار به خاطر همه چیز ، گریه کرد . آنقدر ، که اشک ها خشک شوند . باید ، این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد و به چیز دیگری ، فکر کرد . باید پاها را ، حرکت داد و همه چیز را ، از نو شروع کرد ... . . دفتر زندگی...
ما را در سایت دفتر زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sokothayinshahr بازدید : 50 تاريخ : شنبه 1 مهر 1402 ساعت: 17:35

به آنان که ما را رها نمودند در خاک خالی، بی‌آب و بی‌گیاه بی‌هیچ اشک و آه بگویید: ما ریشه در خویش داشتیم و سبز گشتیم و سبز شد بهار… دفتر زندگی...
ما را در سایت دفتر زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sokothayinshahr بازدید : 54 تاريخ : شنبه 1 مهر 1402 ساعت: 17:35

این شهر شهر قصه های مادر بزرگ نیست که زیبا و آرام باشد آسمانش را هرگز آبی ندیده ام من از اینجا خواهم رفت و فرقی هم نمی کند که فانوسی داشته باشم یا نه کسی که می گریزد از گم شدن نمی ترسد دفتر زندگی...
ما را در سایت دفتر زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sokothayinshahr بازدید : 54 تاريخ : شنبه 1 مهر 1402 ساعت: 17:35

دوباره به آفتاب سلامی دوباره دادم! سلام می‌کنم به باد به بادبادک و بوسه به سکوت و سوال و به گلدانی که خواب ِگل ِهمیشه بهار می بیند! سلام می‌کنم به چراغ به چراهای کودکی به چال‌های مهربان ِگونه‌ی تو! باورکن من به یک پاسخ کوتاه به یک سلام ِ سرسری راضیم! آخر چرا سکوت می‌کنی ؟ دفتر زندگی...
ما را در سایت دفتر زندگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sokothayinshahr بازدید : 45 تاريخ : شنبه 1 مهر 1402 ساعت: 17:35